خاطرات خفته (جیبی)

(1)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
249

علاقه مندان به این کتاب
3

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب خاطرات خفته

انتشارات روزنه منتشر کرد:
زمانی از روز را که ترجیح می دادم، زمستان پاریس بین ساعت شش تا هشت و نیم صبح بود، که هوا هنوز تاریک بود. مهلتی پیش از برآمدن روز. زمان معلق بود و آدمی خویشتن را سبک تر از همیشه احساس می کرد. من به کافه های مختلف پاریس که در آن ساعت درهایشان را به روی اولین مشتری ها باز می کردند رفت و آمد می کردم. زمستان 1964، در یکی از این کافه های بامدادی-من این اسم را برایشان گذاشته بودم- همانجا که هنوز تا هوا تاریک بود هر امید و آرزویی مجاز بود، با شخصی به نام ژانوی یو دالام آشنا شدم. کافه در طبقه ی همکف یکی از این خانه های پایین دست در انتهایبولوار دولا گار در منطقه سیزدهم پاریس واقع شده بود. امروزه نام این بولوار عوض شده و خانه ها و ساختمان های کوچک در سمت شماره های فرد بولوار، نرسیده به میدان ایتالیا، تخریب شده اند. گهگاهی، به نظرم می رسد که اسم کافه، (لوبار ور) بود. گاهی دیگر این خاطره پاک می شود، مانند حرف هایی که در خوابی می شنوید و تا از خواب بیدار می شوی از ذهن می گریزند.
فروشگاه اینترنتی 30 بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی