نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات برج منتشر کرد:
آیا ممکن است کسی بیآنکه شرور باشد، مرتکب شرارت شود؟ این پرسش دشواری است که هانا آرنت، متفکر آلمانی، در جستوجوی پاسخی برای آن، راهی اورشلیم و دادگاه آدولف آیشمن میشود. بیش از پنجاه سال از انتشار آیشمن اورشلیم میگذرد و این گزارش همچنان جنجالیترین اثر هانا آرنت بله شمار میرود. آرنت معتقد است که ما ترجیح میدهیم از هیولایی برخاسته از ظلمت شکست بخوریم تا از یک انسان معمولی، چون به این ترتیب خودمان را کمتر مقصر میدانیم.
ریچارد برنستین
«هانا آرنت معتقد است که در تاریکترین روزها هم میتوان به یافتن بارقهای از نور امیدوار بود؛ نوری که نه از نظریهها و مفاهیم، بلکه از حیات و اعمال افراد سرچشمه میگیرد... آرنت هشدار میدهد که نباید به وسوسهی پوچگرایی، بدبینی یا بیتفاوتی تن در داد. او در مقابلِ امید بیجا و یأس بیجا مقاومت میکرد و در توصیف ظلمات زمانهی ما، در توصیف دروغ، نیرنگ، خودفریبی، تصویرسازی و تلاش برای نابودکردن تمایز میان حقیقت و دروغ، صریح و بیپروا بود... و به این خاطر است که امروز، آرنت را باید خواند و دوباره خواند.»
دانیل مایرکاتکین
«آرنت، عدالت واقعی را مستلزم افشاگری کامل میداند، ازجمله افشای خود؛ عدالت از دیدگاه او تنها تعیین کیفر نیست، بلکه تلاشی است برای درک آنکه نظامهای سیاسی چگونه مرتکبین، نظارهگران و حتی قربانیان را تبدیل به همدست خود میکنند. آرنت معتقد است مظلوم واقعشدن یک قوم، به این معنا نیست که آنها مسئولیتی در قبال بررسی نقش خود در فاجعه ندارند یا لازم نیست نگران آن باشند که مبادا خودْ مشغول ظلم به دیگران شوند. همین نظریهی جنجالی باعث شده است که پس از گذشت نیم قرن، آیشمن در اورشلیم همچنان کتابی باشد که صهیونیستهای جنگطلب خوش ندارند مردم بخوانند».
فروشگاه اینترنتی 30بوک
به نظر شما ممکن است کسی بدون نیت شرورانه و ذاتی پلید دست به شرارت بزند؟ این سؤالی است که برای هانا آرنت، متفکر سیاسی پیش آمد. آرنت که در زمان به قدرت رسیدن آدولف هیتلر از آلمان گریخته بود به درخواست مجلۀ نیویورکر راهی اورشلیم شد تا در دادگاه آدولف آیشمن، یکی از سازمان دهندگان و سران اصلی اساس و هولوکاست شرکت کند. گزارش آرنت در سال 1963 در مجلۀ نیویورکر منتشر شد و سپس نسخۀ اصلاح شده و مفصلتر این گزارش در سال 1964 در کتاب آیشمن در اورشلیم به چاپ رسید.
کتاب آیشمن در اورشلیم اثر هانا آرنت با ترجمۀ زهرا شمس گزارشی در باب ابتذال شر است. آدولف آیشمن یکی از بلندپایهترین افسران حزب نازی آلمان بود که در اجرای طرح «راه حل نهایی» یعنی همان کشتار یهودیان نقشی عمده ایفا کرد. او مسئولیت ادارۀ امور مربوط به یهودیان را برعهده داشت و بسیاری از یهودیان با دستور او به اتاقهای گاز فرستاده شدند تا کشته شوند و به این ترتیب راه حل نهایی در موردشان اجرا شود. او بعد از جنگ جهانی دوم همراه با خانوادهاش به آرژانتین گریخت اما در سال 1960 جاسوسان اسرائیلی او را یافتند، ربودند و به اسرائیل منتقل کردند. آیشمن سال بعد در دادگاهی در همان کشور به اتهام جنایت علیه قوم یهود محاکمه شد و بعد از گناهکار شناختهشدن، با طناب دار اعدام شد.
مجلۀ نیویورکر هانا آرنت را برای پوشش محاکمه فرستاد. آرنت ضمن پوشش جنبههای اصلی محاکمه، مضامین گستردهتری که در این محاکمه نهفته بود مثل ماهیت عدالت، رفتار رهبران یهودی در طول رژیم نازی و بحثبرانگیزتر از تمام اینها، ماهیت خود شَر را مورد بررسی قرار داد. آرنت در ابتذال شر به این موضوع اشاره دارد که هولناکترین فجایع دنیا بهطور عام و هولوکاست بهطور خاص به دست افراد عادی رقم خورده است که تنها در پی خوشخدمتی و اجرای فرامین صاحب منصبانشان بودند و خودشان قدرت تعقل و تصمیمگیری را از دست داده بودند. آرنت به این ترتیب خطر حکومتها و سیستمهای فاسد را پررنگ کرد.
آدولف اتو آیشمن، یکی از افسران بلندپایۀ حزب نازی بود که در جنگ جهانی دوم دستور داد تا بسیاری از یهودیان را به اتاقهای گاز ببرند. وی پس از شکست آلمان نازی توانست با خانوادهاش به آرژانتین فرار کند اما موساد او را شناسائي کرد و ربود و به اسرائیل برد تا در دادگاه محاکمه شود. او در این دادگاه به ۱۵ جُرم مختلف محکوم و در نهایت در سال 1962 اعدام شد. آرنت در کتاب آیشمن در اورشلیم گزارشی از محاکمۀ آدولف آیشمن نوشت و استدلال کرد که جنایات آیشمن بهخاطر شخصیت شرور یا فاسدش نیست بلکه ناشی از بیفکری محض است؛ آرنت در واقع آدولف آیشمن را از جایگاه اصلیترین متهم فاجعۀ هولوکاست پایین آورد و انگشت اتهام را به سوی انجمنهای یهودی بُرد و معتقد بود تمام انجمنهای یهودی و همکیشانشان در این فاجعه دست داشتند و آیشمن صرفاً یک فرد عادی و یک بوروکرات جاهطلب بود که نتوانست در مورد عظمت جنایتی که انجام میداد تأمل کند.
نقش آیشمن در نابودی دسته جمعی یهودیان مظهر «ابتذالی هولناک و شیطانی» دانسته میشد که در آن زمان در سراسر اروپا گسترش یافته بود اما هارنت عقیده داشت که آیشمن فقط به پیشبرد حرفۀ خود علاقه داشت و شرارتی که انجام داد ناشی از قدرت اغواگر دولت توتالیتر و تمامیتخواه و تبعیت نادرست او از حزب نازی بود. در واقع تنها دفاع آیشمن از خودش در طول دادگاه این بود که «من فقط دستورات را اجرا میکردم.»
آیشمن در دادگاه به زبان اداری یا همان بروکراسی اشاره کرده بود. حزب نازی با استفاده از زبان برخی از مفاهیم را بهگونهای تغییر داده بود تا از وحشت و تباهی آن بکاهد؛ برای مثال از کشتار سازماندهی شدۀ یهودیان با عنوان راهحل نهایی نام برده میشد. این زبان اداری در واقع پوششی بود تا جنایات را به صورت امری عادی و قانونی جلوه دهند.
«آقای هاوزنر (دادستان) واقعاً باور داشت که اگر دادگاه نورنبرگ آیشمن را در جایگاه متهم نشانده بود، توجه بیشتری به سرنوشت یهودیان نشان میداد؟ ابداً. او هم مانند تقریباً هر کسِ دیگری در اسرائل باور داشت که فقط یک دادگاه یهودی میتواند عدالت را در حق یهودیان جاری کند و این وظیفۀ یهودیان است که به قضاوت دشمنانشان بنشینند. به همین دلیل، حتی یک اشارۀ کوچک به تشکیل دادگاه بینالمللی برای محاکمۀ آیشمن، نه بابتِ جنایت «علیه مردم یهود»، بلکه بابت جنایت علیه بشریت که بر پیکرۀ مردم یهود ارتکاب یافته است، در اسرائل با مخالفت تقریباً همگانی روبهرو میشد.»
آرنت در این کتاب نقدهای بسیاری بر دادگاه آیشمن وارد میکند و میگوید سوالات مهمی که میتوانستند به روشنشدن حقیقت کمک کنند، در این دادگاه نادیده گرفته شدند. مثلاً نقش رهبران و شوراهای یهودیان در هولوکاست چه بود و چرا یهودیان با پای خود به مسلخ رفتند؟ شورای یهود سازمانی یهودی-آلمانی بود که دولت نازی آن را تشکیل داد و وظیفۀ آن انتقال یهودیان اروپا به گتوها بود. آرنت همچنین نقدهایی را نسبت به تغییر ترکیب حضار دادگاه ایراد کرده و اساساً حق کشور اسرائیل برای ربودن یک شهروند کشور دیگر و انتقالش به داخل مرزهای خود و سپس تشکیل دادگاه برای او را به زیر سوال برده است.
فهرست مطالب کتاب
• پیشگفتار. تکفیر هانا آرنت
• یک: سرای عدالت
• دو: متهم
• سه: متخصصی در باب مسئلهی یهود
• چهار: اولین راهحل: اخراج
• پنج: راهحل دوم: تجمیع
• شش: راهحل نهایی: کشتار
• هفت: کنفرانس وانزه، یاپونتیوس پیلاطس
• هشت: وظایف یک شهروند قانونمدار
• نه: اخراجها از رایش- آلمان، اتریش و ممالک تحتالحمایه
• ده: اخراجها از اروپای غربی؛ فرانسه، بلژیک، هلند، دانمارک، ایتالیا
• یازده: اخراجها از بالکان-یوگسلاوی، بلغارستان، یونان، رومانی
• دوازده: اخراجها از اروپای مرکزی- مجارستان و اسلواکی
• سیزده: مراکز کشتار در شرق
• چهارده: شواهد و شهود
• پانزده: حکم دادگاه، تجدیدنظرخواهی و اعدام
• سخن آخر
• کتابشناسی
«از همان ابتدا جای هیچ تردیدی نیست که قاضی لاندائو تعیینکنندۀ حالوهوا و جو دادگاه است و تلاش میکند، تمام تلاشش را، تا اجازه ندهد که این محاکمه، تحت تأثیر علاقۀ دادستان به رفتارهای نمایشی، تبدیل به یک محاکمۀ نمایشی بشود. اما یکی از دلایلی که باعث میشود قاضی لاندائو همیشه موفق به این کار نشود، همین نکتۀ مسلم و ساده است که روند رسیدگی دارد روی صحنهای پیشِ روی حضار رخ میدهد، با آن فریاد طنینافکن مسئول انتظامات دادگاه در آغازِ هر جلسه که بالا رفتن پردههای نمایش را به ذهن متبادر میکند.»
«آقای هاوزنر واقعاً باور داشت که اگر دادگاه نورنبرگ آیشمن را در جایگاه متهم نشانده بود، توجه بیشتری به سرنوشت یهودیان نشان میداد؟ ابداً. او هم مانند تقریباً هر کسِ دیگری در اسرائیل، باور داشت که فقط یک دادگاه یهودی میتواند عدالت را در حق یهودیان جاری کند و این وظیفۀ یهودیان است که به قضاوت دشمنانشان بنشینند. به همین دلیل، حتی یک اشارۀ کوچک به تشکیل دادگاه بینالمللی برای محاکمۀ آیشمن، نه بابتِ جنایت «علیه مردم یهود»، بلکه بابت جنایت علیه بشریت بر پیکرۀ مردم یهود ارتکاب یافته است، در اسرائیل با مخالفت تقریباً همگانی روبهرو میشد.»
«دقیقاً همین جنبۀ نمایشی محاکمه بود که زیر وزن سهمگین قساوتهایی که مو به تن انسان سیخ میکرد، از هم پاشید. محاکمه و نمایش از این جهت به یکدیگر شبیهاند که هر دو با فاعل آغاز شده و پایان میگیرند، نه با قربانی. محاکمۀ نمایشی، حتی بیش از یک محاکمۀ معمولی، به ترسیم طرحی محدود و معین از اینکه چه کاری و چگونه انجام شده است، نیاز دارد.»
اگر به کتابهای سیاسی یا کتابهای مربوط به ماجرای هولوکاست علاقهمند هستید حتما کتاب آیشمن در اورشلیم را بخوانید.
هانا آرنِت در سال 1906 در شهر هانوفر آلمان به دنیا آمد. او فیلسوف سیاسی، نویسنده و بازماندۀ هولوکاست است. او را یکی از تأثیرگذارترین نظریهپردازان سیاسی قرن بیستم میدانند. آرنت در لیندن و در خانوادهای یهودی به دنیا آمد که این منطقه بعداً به منطقۀ هانوفر تبدیل شد. در سه سالگی خانوادهاش به پایتخت پروس شرقی نقلمکان کردند تا بیماری پدرش را درمان کنند. پل آرنت در جوانی به بیماری سیفلیس مبتلا شده بود و پس از تولد هانا فکر میکردند که بیماری پدرش در حال بهبودی است.
اما وقتی هانا هفت ساله بود پدرش را از دست داد. او در یک خانوادۀ سیاسی و سکولار بزرگ شد. مادرش از طرفداران سرسخت سوسیال دموکراتها بود. او در دانشگاههای معتبری مثل ماربورگ و فریبورگ به تحصیل در رشتۀ فلسفه پرداخت و شاگرد فیلسوفانی همچون هایدگر، ادموند هوسرل و کارل یاسپرس بود. مدرک دکترای فلسفهاش را از دانشگاه هایدلبرگ دریافت کرد.
هانا آرنت در سال 1929 با گانتر استرن ازدواج کرد اما خیلی زود تبعیض ضد یهودی در آلمان نازی شروع شد. در سال 1933 یعنی سالی که آدولف هیتلر به قدرت رسید، گشتاپو، آرنت را به دلیل انجام تحقیقات غیرقانونی دربارۀ یهودی ستیزی در آلمان نازی دستگیر و برای مدت کوتاهی زندانی کرد. او پس از آزادی از آلمان گریخت و قبل از اقامت در پاریس، مدتی در چکسلواکی و سوئیس زندگی کرد. او در سال 1937 از همسر اولش جدا شد و در سال 1940 با هاینریش بلوچر ازدواج کرد اما زمانی که آلمان در سال 1940 به فرانسه حمله کرد با سلب تابعیت آلمانیاش به عنوان یک بیگانه بازداشت شد. او فرار کرد و به ایالات متحده رفت.
او در نیویورک اقامت گزید و تا آخر عمر همانجا ماند و به تدریس در دانشگاههای پرینستون و کالیفرنیا پرداخت. با انتشار کتاب توتالیتاریسم در سال 1951 شهرتش به عنوان یک متفکر و نویسنده تثبیت شد و آثار قابلتوجهی پس از این کتاب منتشر کرد. هانا آرنت کتاب وضع بشر را در سال 1958 و کتاب آیشمن در اورشلیم را در مورد دادگاه آدولف آیشمن نوشت و این کتاب را در سال 1963 منتشر کرد. آرنت در سال 1975 در سن 69 سالگی و بر اثر سکتۀ قلبی درگذشت و آخرین اثرش به نام حیات ذهن ناتمام ماند.
زهرا شمس مترجم کتاب آیشمن در اورشلیم در سال 1367 و در مشهد به دنیا آمد. او مدرک کارشناسیاش را در رشتۀ حقوق و مدرک کارشناسی ارشدش را در رشتۀ حقوق محیط زیست دریافت کرده است. از دیگر آثار ترجمه شدهاش میتوان به شکستن طلسم وحشت اثر آریل دورفمن اشاره کرد.
امتناع هانا آرنت از به رسمیت شناختن آیشمن به عنوان شیطان و شَر باعث شد که بسیاری از روشنفکران و انجمنهای یهودی و غیر یهودی آرنت را سرزنش کنند.
عبارت ابتذال شر (Banality of Evil) را اولین بار هانا آرنت در کتاب آیشمن در اورشلیم معرفی کرد. مفهوم کلی این عبارت این است که بزرگترین فجایع تاریخ بشر از جمله هولوکاست نه توسط بیماران روانی، که به دست مردم عادی که با پذیرفتن استدلالهای نادرست دولتها احمق شده بودند به وقوع پیوستند. به اعتقاد آرنت جنایات وحشتناک اعضای حزب نازی نه از روی خباثت بود و نه لذت آدمکشی. آن آدمها صرفاً قدرت تفکر و اندیشیدن خود را از دست داده بودند و به تمام فرامینی که به آنها داده میشد عمل میکردند.
آنها قادر به تحلیل عملکرد خود و سنجش نتایج و پیامدهای رفتارهای خود نبودند. آرنت در کتابش آیشمن را نه در قامت شیطانی خونخوار بلکه مردی ابله و سادهلوح به تصویر میکشد. اگر گفتههای آرنت را بپذیریم باید قبول کنیم که هر شهروند عادی در اجتماع ممکن است تحت تاثیر فرامینِ یک حکومت توتالیتر یا فاشیستی تبدیل به جنایتکاری مخوف شود.
عنوان اول این کتاب «عجز از تفکر» نام داشت و «ابتذال شر» عنوان فرعی کتاب بود. این عجز از تفکر و اندیشیدن است که منجر به ابتذال شر میشود. عنوان فرعی کتاب به این دلیل که بسیار بدیع و جالبتوجه بود شهرتی به مراتب بیشتر از عنوان اصلی یافت.
عبارت «ابتذال شر» تا حدی به منش آیشمن در دادگاه اشاره دارد، چون این مرد در برابر اعمالش هیچ احساس گناهی از خود نشان نداد و حتی از کسانی که او را محاکمه میکردند نفرت نداشت، او مدعی شد که هیچ مسئولیتی ندارد چون تنها انجام وظیفه میکرده است. او گفت نه تنها از فرمانهایی که به او داده میشد اطلاعت میکرد بلکه تسلیم قانون نیز بود.
طی دهههای اخیر عبارت «ابتذال شر» آنقدر در مباحث سیاسی استفاده شده که حتی راه خود را به زبان عامه و روزمره نیز باز کرده است.
کتاب آیشمن در اورشلیم در سایت آمازون امتیاز 4.6 از 5 و از سایت گودریدز امتیاز 4.2 از 5 را به دست آورده است.
خوانایی کتاب و روان بودن
هانا آرنت در این کتاب نگاهی سرسختانه به یکی از هولناکترین فجایع انسانی قرن بیستم انداخته است. بیش از پنجاه سال از این دادگاه میگذرد و این مسئله هنوز حل نشده و این گزارش تبدیل به یکی از جنجالیترین گزارشهای آرنت شده است.
اگر از خواندن این کتاب لذت بردید، به شما پیشنهاد میکنیم کتابِ آزادی آزاد بودن را نیز بخوانید.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
هانا آرنت اینجا برعکس توتالیتاریسم اصلا نثر سختی نداره و دادگاه رو واقعا جذاب و با جزئیات روایت کرده
کتاب خوبیه مخصوصا در مورد این توضیح میده که آدمای معمولی دوربرمون میتونن تبدیل به جنایتکاران تاریخ بشن در عین حالیکه به خانواده شون عشق میورزند
برای فهمیدن دنیای اطراف چه خوبه که یه مقدار از تاریخ آگاه بشیم