خیابان کاتالین (پالتویی)

(20)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
3640

علاقه مندان به این کتاب
37

می‌خواهند کتاب را بخوانند
3

کسانی که پیشنهاد می کنند
4

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب خیابان کاتالین

انتشارات بیدگل منتشر کرد:
بی‌حرکت آنجا ایستاد و به چیزهایی که از گذشته‌اش برجا مانده بود چشم دوخت. هرکدام از آنها برای خودش سرگذشتی داشت، هرچند که سربازهایی که بین آنها راه می‌رفتند از سرگذشت آنها هیچ نمی‌دانستند: اشیا برای غریبه‌ها هیچ حرفی ندارند.
سربازها کارشان را با عجله و کمابیش حرفه‌ای انجام می‌دادند. چیزی کش نمی‌رفتند، همه‌چیز را در دسته‌های جداگانه تفکیک می‌کردند، صندلی‌ها کنار صندلی‌ها، تابلوها کنار تابلوها، اشیای کوچک‌تر توی سبدها، رختخواب‌ها، لباس‌های زیر و ملافه‌ها در دسته‌ای مجزا. هنریت یادِ بوهای جورواجور افتاد که مشامش را پُر می‌کرد، بوی خوشایند بالش‌ها، روپوش‌های سفید تروتمیز که تازه شسته شده بود، یا بوی آهار لباس‌ها؛ و همین‌طور حوله‌ها، نرمی حوله‌ها. همه‌چیز داشت از هم می‌پاشید، خانه داشت جلوی چشمش متلاشی می‌شد، داشت به در و دیوارش رجعت می‌کرد؛ برای او، که آنجا خانه‌اش بود، هر خاطره‌ای که از آن اشیا داشت در میان آن تودۀ خرت‌و‌پرت‌ها همچنان زنده بود، توده‌ای که برای آن آدم‌هایی که داشتند جابه‌جایش می‌کردند هیچ معنایی نداشت.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی