خانم هینچ

(0)
نویسنده:

1,350,000ریال

1,215,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
44

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب خانم هینچ

انتشارات آوند دانش منتشر کرد:
برشی از کتاب:
یک روز مادرم من را جلو در مدرسه رها کرد. باران می‌بارید و دو دختر در مدرسه را به روی من بستند و آن را محکم قفل کردند و من ناچار زیر باران ماندم و سرتاپا خیس شدم. همۀ عقلم را به‌ کار بسته بودم بلکه از راهی دیگر وارد ساختمان شوم، چون کلاسم دیر شده بود و خیلی دستپاچه شده بودم.
اما کاشف به عمل آمد که مادرم آن روز اصلاً به خانه نرفته بود. او بنا ‌به ‌دلایلی تصمیم گرفته بود که داخل ماشینش در بیرون از مدرسه بماند و تماشاچی باشد. گمان می‌کنم حس ششم مادرم بود! او از ماشین پیاده شد، به‌سمت من آمد و گفت: «سوف، بیا سوار شو. نیازی نیست امروز مدرسه بری.»
شنیدن صدای مادرم کافی بود تا بغضم بشکند. هیچ‌وقت در طول زندگی‌ام تا‌ ‌این ‌اندازه به مادرم احتیاج نداشتم! او من را به خانه برد و در یک جای گرم ‌و ‌نرم نشستیم و تمام روز را به تماشای تلویزیون مشغول شدیم. آن روز را خیلی خوب به‌ یاد دارم، چون جمعه بود.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی