

انتشارات آده منتشر کرد:
کافه سانترال همیشه از نظر من مظهر راحتی و آرامش بوده است. میزهایی که تنگ هم قرار داشتند، به جز چند استثنا همگی پر بودند. کیکها و شیرینیهای خامهای که داخل ویترین چیده شده بود، نظر آدم را جلب میرد. نه آن مقدار غباری که در هوا بود، نه خرده شیشههای موجود در پیاده روها مزاحمتی برای مشتریان روزنامه خوان کافه و من که بیرون، داخل کوچه، ایستاده بودم ایجاد نمیکرد.
آن ها داخل کافه زیر نور گرم و زرد رنگ چراغ ها نشسته بودند، با همراهانشان گپ میزدند، شیرقهوه می نوشیدند، روزنامه می خواندند و تنها چیزی که به فکرشان خطور نمیکرد بمباران کافه بود.
- از متن داستان-
منشی حافظه داستان یک دانشجوی ایرانی است که از طرف پیرمردی بازنشسته اهل وین استخدام شده تا عکسهایی را که او در زمان جنگ از ویرانه های شهر، برداشته برای انتشار در یک کتاب آماده سازد. او در حین پیمودن خیابانها و مقایسهی عکسها با واقعیت فعلی آن کم کم دچار مالیخولیا شده و گاه و گاه میپندارد در دوران جنگ زندگی میکند. کتاب در واقع شرح بیماری جوان دانشجو از زبان خودش است که به توصیه ی پزشکان بیمارستان روانی به نگارش در آورده. حمید صدر متولد 1325 در تهران در سال 1347 در حالی که دومین کتاب او (قصه های کبوتر خسته 1346)، مورد توجه منتقدین قرار گرفته بود ایران را ترک کرد و اکنون سالهاست که در وین زندگی میکند و به زبان آلمانی مینویسد. 6 منشی حافظه (2005) دومین رمان صدر به زبان آلمانی است و در اتریش با اقبال فراوان مواجه شده و جوایز متعددی از جمله جایزهی برونو کرایسکی را به خود اختصاص داده است.
فروشگاه اینترنتی 30 بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













