

کارخانه کشتی سازی
انتشارات میردشتی منتشر کرد :
کارخانه کشتی سازی داستانی است که به زوال جامعه اروگوئه و چالشهای زندگی مدرن شهری میپردازد و به عنوان نقطه عطفی در ادبیات آمریکای لاتین شناخته میشود خوان کارلوس اونتی در این اثر سعی دارد به خواننده القا کند که پایان هر چیز به مرگ و نیستی منتهی نمیشود. او بر این باور است که با وجود مشکلات و رنجهای مداوم هنوز دلیلی برای زندگی کردن وجود دارد. اونتی یکی از نویسندگان جدی و تأثیرگذار در ادبیات لاتین به شمار میرود که آثارش را با جدیت و عمقی خاص و به دور از طنز و شوخی خلق کرده است. اگرچه فضای داستان ممکن است تاریک و ناامید کننده به نظر برسد اما در پایان میبینیم که ورای یاس و بیهدفی امیدی خاموش نهفته است که اونتی استادانه آن را به تصویر میکشد و با پاردوکسی از واقعیت و خیال نشان میدهد که زندگی همچنان ارزش زیستن دارد.
دربارهی نویسنده:
خوآن کارلوس اونِتی( زاده 1909- درگذشته 1994) رمان نویس و روزنامه نگار اهل اوروگوئه است. از وی بهعنوان یکی از برجستهترین نویسندگان آمریکای لاتین در قرن بیستم و یکی از پیشگامان رئالیسم جادویی در دوران شکوفایی ادبی آمریکای لاتین نام میبرند. آثار او اصیل و بیهمتاست و از این رو مقایسه او با دیگر نویسندگان دشوار است. آثاری واقعگرایانه که شخصیتهای اصلی داستان را در محیط شهری ازهمپاشیده و سراسر ناجوانمردی درگیر مـاجرا میسازد. اونتی برنده جایزه اسپانیایی سروانتس در 1980 و جایزه خوزه انریکه رودو (اوروگوئه) در 1991 شد. از بعضی آثار او میتوان به "چاه" (1939)، "سرزمین خالی از انسان" (1941)، "برای امشب" (1943) "زندگی کوتاه"(1950) "خداحافظی ها" (1953)، "کارخانه کشتی سازی"(1961) اشاره کرد.
گزیدهای از کتاب:
سپس به سانتاماریـای پـنج سـال پـیش، دوران انتظـار، ماههـای پیروزی، و بـه فاجعـه ای قابـل پیشبینـی امـا ناعادلانـه اندیشـید. در گرداب شخصـیتها، شـبها و رویـدادها، تنهـا کسـی کـه احتمـالا میتوانسـت بـه گـالوز برسـاندش او بـود: مـردی بسـیار بلنـدقامت، تنومند، تقریبا مهربـان، خشـن؛ افسـر پلـیس مـدینا. شـاید هنـوز در شهر بود. به سمت تلفن رفت و با تردید شماره را گرفت.
سپس نخستین رویارویی واقعی رخ داد: ملاقاتی در باغ که در آن لارسن بی منظور و ناخودآگاه تحقیر شد. این ملاقات، نمادی از تحقیرهای آتی و شکست نهایی بود، هشداری مبهم که قادر به تفسیرش نبود. او ماهیت جدیدِ مشکلی را که با آن مواجه بود تشخیص نداد؛ مشکلی که با نگاههای پنهانی و مخفی کردن نیمی از لبخندش برای جویدن ناخنها، خودش را نشان میداد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این مترجم













