چنین لحظاتی موجب میشوند از اینکه موی قرمز و پوست روشن دارم، بیزار شوم. وقتی خجالت میکشم، آثارش نه تنها روی گونههایم ظاهر میشود، بلکه کل صورت، بازوها و گردنم قرمز میشود.
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات آموت منتشر کرد:
وقتی لیلی با یک جراح مغز و اعصاب خوش تیپ به نام رایل کینکید وارد رابطه میشود، ناگهان زندگی برایش آنقدر زیبا میشود که باورکردنی نیست اما وقتی دغدغههای مربوط به رابطهی جدید، ذهن او را به خود مشغول میکند، خاطرات اتلس کاریگن، اولین عشقش و رشتهای که او را به گذشته پیوند میدهد، درگیرش میکند. اتلس در گذشته، با لیلی نقاط مشترک فراوانی داشته و از او محافظت کرده است. به همین علت، وقتی ناگهان پیدایش میشود، هرآنچه لیلی با رایل ساخته، مورد تهدید قرار میگیرد.
:کالین هوور، با این رمان جسورانه و کاملا منحصر به فرد، داستانی را روایت میکند از عشقی فراموش ناشدنی که ناچار باید بیشترین بها را برای آن پرداخت.
داستانی دلچسب و لطیف که از یادها نمیرود. از آن نوع کتابهایی که به یادگار خواهد ماند.
» - یواس ای تودی
«رمانی جسورانه و جذاب که احساس را درگیر میکند. حتی وقتی هوور امید میدهد، قدرت و رنج رابطه، همراه مخاطب میماند.
کالین هوور به مخاطبش یادآوری میکند که عشق، شکننده و آمیخته با شهامت، امید واشک است. هر دل شکستهای باید این کتاب را بخواند.
» - کامی گارسیا، نویسندهی پر فروش نیویورک تایمز
««ما تمامش میکنیم» یک داستان عاشقانهی معمولی نیست. این کتاب قلبتان را میشکند وهمزمان، ان را از امید لبریز میکند. تا انتهای داستان، در میان گریه خواهید خندید.» -
سارا پیکانن، نویسندهی رمان پرفروش بینالمللی همسایگان بیعیب و نقص
فروشگاه اینترنتی 30بوک
ما تمامش میکنیم از سایت گودریدز امتیاز 4.4 از 5 را دریافت کرده است.
ما تمامش میکنیم از سایت آمازون امتیاز 4.7 از 5 را دریافت کرده است.
• برندۀ جایزۀ گودریدز در سال 2016 برای بهترین رمانِ عاشقانه
• پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز در سال 2016
ما تمامش میکنیم رمانی عاشقانه با مضمون اجتماعی است که کالین هوور نویسندۀ آمریکایی آن را در سال 2016 منتشر کرد. کالین هوور این رمان را بر اساس رابطۀ پدر و مادرش نوشت و گفت که سختترین کتابی بوده که تابهحال نوشته است. او این رمان را برای حمایت از قربانیان خشونت خانگی نوشت. کتاب ما تمامش میکنیم پس از انتشار در صدر فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز قرار گرفت. بیش از یک میلیون نسخه از این رمان در سراسر جهان به فروش رفته و به بیش از بیست زبان ترجمه شده است. جلد دوم این کتاب با عنوان «ما شروعش میکنیم» نیز در سال 2022 منتشر شد.
«نویسنده در این کتاب روابط را با دلسوزی و صداقت به تصویر کشیده است. هوور با قدرت تمام سوءاستفاده و قدرت بازماندگان را در این رمان نشان داده است.» - کایرکاس ریویوز
«ما تمامش میکنیم نمونهای عالی از توانایی یک نویسنده در کنار هم بافتن خطوط داستانی جذاب، عاشقانه و غمانگیز است. مهم نیست چقدر به کتابخواندن علاقه داشته باشید، حتماً قهرمان داستان لیلی را دوست خواهید داشت و به او احترام خواهید گذاشت و حتماً از درگیریها و مبازرههای لیلی درس خواهید گرفت.» - رمانتیک تایمز
«کالین هوور به خوانندگان یادآوری میکند که عشق چیز شکنندهای است که از شجاعت، امید و اشک ساخته شده است. هر فردی که قلبش هنوز میزند باید این کتاب را بخواند.» - کامی گارسیا، نویسنده
«ما تمامش میکنیم یک داستان عاشقانهٔ معمولی نیست. قلب شما را میشکند درحالیکه شما را کاملاً امیدوار کرده است و در پایانِ این رمانِ گیرا و تپنده، از میان اشکهایتان لبخند خواهید زد.» - سارا پیکانن، نویسنده
«ما تمامش میکنیم یک رمان شجاع و دلخراش است که چنگالهایش را در شما فرو میکند و مدتها پس از پایان کتاب نیز شما را رها نمیکند. هیچکس مانند کالین هوور نمیتواند چنین کتابِ احساسیای بنویسد.» - آنا تاد، نویسندهٔ مجموعهٔ اَفتر
«چه کتاب باشکوه و تأثیرگذاری. کتابی که برای همیشه در قلبتان نگهاش خواهید داشت. این کتابی است که همیشه دست به دست خواهد شد.» - یواِساِی تودی
«جدیدترین کتابِ پرفروش هوور، رمانی شجاعانه و مسحورکننده است... این رمان بسیار عاشقانه است اما همانطور که هوور امیدوار است قدرت و درد را در دلِ خوانندگان باقی خواهد گذاشت.» - بوک لیست
ما تمامش میکنیم دربارۀ زندگی یک کارآفرین جوان به نام لیلی بلوم است که یک پدر دائمالخمر دارد و مدام شاهد اذیتوآزار مادرش به دست پدرش بوده است اما موفق شده خودش را از آن زندگی بیرون بکشد و یک گلفروشی باز کند. اما ظاهراً بلوم به طرز نگرانکنندهای بدون اینکه متوجه شود همان راه مادرش را میرود. ما تمامش میکنیم به خواننده دربارۀ روابط خطرناک و عشق بیمارگونه و پیامدهای آن هشدار میدهد. رمان ما تمامش میکنیم بیشتر مناسب جوانان و بزرگسالان است. این کتاب مضمونی عاشقانه و اجتماعی دارد و نویسنده در آن به تاثیر آسیبهای روانی دوران کودکی بر زندگی بزرگسالی قهرمان داستان و مواجهۀ او با موقعیتهای خطیری پرداخته است که تصمیماتی بزرگ میطلبد.
«یک پایم را روی لبه پشت بام گذاشتهام و از طبقهٔ دوازدهم، خیابانهای بوستون را نگاه میکنم. نمیتوانم به خودکشی فکر نکنم. نه، نه در مورد خودم. زندگیام را آنقدر دوست دارم که بخواهم ادامهاش بدهم. بیشتر در مورد دیگران فکر میکنم و اینکه درنهایت، چطور تصمیم میگیرند به زندگیشان پایان بدهند. آیا بعداً برای این تصمیمشان تأسف میخورند؟ حتماً درست پس از آنکه اقدام به این کار میکنند و یک لحظه پس از آنکه کار شروع میشود، هنگام سقوط آزاد سریع، کمی احساس پشیمانی میکنند. آیا در حالی که زمین به سرعت به طرفشان میآید، به زمین نگاه میکنند و میگویند: «عجب گندی زدم. چه فکر مزخرفی بود؟» فکر نمیکنم اینطور باشد. من خیلی به مرگ فکر میکنم؛ بهخصوص، امروز که تازه ـ همین دوزاده ساعت پیش ـ جانانهترین سخنرانی تمجید در مراسم خاکسپاری را که اهالی پلتورای مین تاکنون شاهدش بودهاند، ایراد کردهام. خب، شاید جانانهترین سخنرانی نبود و میتوانست ناموفقترین سخنرانی هم به حساب بیاید. فکر میکنم بستگی به این دارد که نظر مادرم را بپرسید یا نظر مرا. مادرم که احتمالا تا یک سال، با من صحبت نخواهد کرد. سوءتفاهم نشود، سخنرانی من مانند سخنرانی خواهر استیو جابز یا برادر پت تیلمن در مراسم خاکسپاری آنها نبود که در تاریخ ثبت شود اما در نوع خود، پرشور بود.»
«لحظهای فکر میکند و بعد یک انگشتش را بالا میبرد. میگوید: «تکان نخور.» دوباره دنبال گوشیاش میگردد. نزدیکتر میآید و گوشی را طوری میگیرد که انگار میخواهد از من عکس بگیرد. من با این کارش تقریباً مخالفم اما اصلا نمیدانم چرا. لباسم پوشیده است و مشکلی از این جهت نیست. عکسم را میگیرد. نمیتوانم حدس بزنم میخواهد با این عکس چه کار کند اما از کارش خوشحالم. خوشحالم که با وجود آنکه میداند دیگر مرا نخواهد دید، میخواهد به یاد داشته باشد من چه شکلی بودهام. چند ثانیه به عکس خیره میشود لبخند میزند. من هم تا حدودی وسوسه شدهام از او عکس بگیرم اما مطمئن نیستم به یادگاری از کسی که دیگر هرگز نخواهم دید، نیاز داشته باشم. این فکر کمی ناراحتکننده است.
«از دیدنت خوشحال شدم، لیلی بلوم. امیدوارم به محالترین آرزوهات برسی و بهشون تحقق ببخشی.»
لبخند میزنم. من هم غمگین و هم از دست این مرد گیج شدهام. به یاد نمیآورم قبلا با کسی مثل او مصاحبت داشته باشم، کسی که با من زندگی و وضع معیشتی کاملا متفاوتی داشته باشد. احتمالا بعد از این هم نخواهم داشت اما متعجب و خوشحالم که ما آنقدرها هم با هم تفاوت نداشتیم.»
«پریدم. سطل زباله را از زیر میزم برداشتم و جلویش زانو زدم. به طرف آن قوز کرد و شروع کرد به بالاآوردن. خدایا، دلم خیلی برایش میسوخت. او تا این حد مریض بود و حتی حمام یا تختخواب یا خانه یا مادر نداشت. تنها چیزی که داشت، من بودم و من حتی نمیدانستم برایش چه کار بکنم. وقتی کارش تمام شد، به او آب دادم و بعد گفتم که روی تخت بخوابد. او قبول نکرد اما من کوتاه نیامدم. سطل را روی زمین، کنار تخت گذاشتم و مجبورش کردم برود روی تخت. آنچنان داغ بود و میلرزید که من ترسیدم بگذارم روی زمین بخوابد. خودم روی زمین دراز کشیدم. در آن شش ساعت، یک ساعت یک بار حالش به هم میخورد و من هر بار به دستشویی میرفتم و سطل را خالی میکردم. نمیخواهم دروغ بگویم، تهوعآور بود. آن شب، تهوعآورترین شبی بود که تا به حال گذراندهام اما چه کار میتوانستم بکنم؟ او به کمک من نیاز داشت و من تنها کسی بودم که داشت. امروز صبح، وقتی زمان آن رسید که باید از اتاقم میرفت، به او گفتم به خانهاش برود و من قبل از مدرسه به او سر خواهم زد. تعجب میکنم اصلا چطور انرژی آن را داشت که از پنجره پایین برود. سطل زباله را کنار تختم گذاشتم و منتظر ماندم مادرم بیاید بیدارم کند.»
رمان ما تمامش میکنیم کتابی عاشقانه است. این کتاب همزمان قلبتان را میشکند و بعد آن را از امید لبریز میکند. کالین هوور با قلم زیبایش رمانی جسورانه و کاملاً منحصربهفرد از عشقی فراموشنشدنی خلق کرده است. کالین که خودش در خانوادهای با خشونت خانگی بزرگ شده است با الهام از این شرایط، رمان ما تمامش میکنیم را نوشت. شخصیت اصلی رمان «لیلی» است که در کودکی و نوجوانی به دلیل بدرفتاری والدینش نسبت به یکدیگر و آزار پدرش گهگاهی خشونت خانگی را تجربه میکند. لیلی که حالا بزرگ شده خودش نیز در رابطهای با خشونت خانگی گرفتار میشود. لیلی چون که زمانی شاهد این بوده که پدرش چگونه به مادرش آزار رسانده، حالا خودش بین عشق و خشونت خانگی گرفتار میشود. در این رمان نویسنده نشان میدهد که چگونه شخصیت اصلی داستانش بر خشونت خانگی غلبه میکند. نویسنده در این رمان بیشتر بر عشق تمرکز کرده و داستان بین حال و گذشتۀ شخصیت اصلی در نوسان است.
داستان ما تمامش میکنیم داستان زندگی دختری به نام لیلی بلوم است. کتاب از زمانی شروع میشود که لیلی بعد از مراسم خاکسپاری پدرش به پشتبام بلندترین آپارتمان نزدیک خانهاش میرود تا هوایی بخورد و افکارش را جمعوجور کند. روی این پشت بام با پسری آشنا میشود و کمی با هم صحبت میکنند اما قضیه همینجا تمام میشود. لیلی تصمیم میگیرد زندگیاش را تغییر دهد و به رویای همیشگیاش یعنی باز کردن یک مغازۀ گل فروشی جامۀ عمل بپوشاند. برای همین به بوستون نقلمکان میکند و تصمیم میگیرد تمام تمرکزش را بر روی این کار بگذارد. دست سرنوشت باعث میشود تا لیلی دوباره آن پسر را ببیند. این پسر جراحی به نام رایل است. لیلی در ابتدا چندان تمایل ندارد که با رایل وارد رابطهای جدی شود. یک بار رایل بسیار اتفاقی به لیلی آسیب میرساند، رایل بسیار از کار خود پشیمان میشود اما لیلی که قبلاً شاهد خشونتهای پدرش علیه مادرش بوده حالا کمی مردد میشود. لیلی تصمیم میگیرد رایل را ببخشد و یک بار خشونت او را نادیده بگیرد و رابطۀ لیلی و رایل کمکم صمیمیتر میشود. حالا لیلی آنچنان غرق خوشبختی و خوشحالی است که اصلاً برایش باورکردنی نیست. اما ناگهان لیلی عشق اول و دوست دوران نوجوانیاش، اطلس را در رستورانی میبیند. این دیدار مجدد باعث میشود که رایل نسبت به رابطهاش با لیلی احساس ناامنی بکند و لیلی را مجبور میکند تا با آسیبهای گذشته و حال خود کنار بیاید. لیلی مجبور میشود تصمیم سختی بگیرد و بین عشق و صلاحش مردد میماند.
• کتاب ما شروعش میکنیم جلد دوم رمان ما تمامش میکنیم اثر کالین هوور نویسندهٔ داستانهای عاشقانه است. این جلد از دید اتلس کوریگان و لیلی نوشته شده است و به وقایع بعد از رمان اول میپردازد. این بار نیز شما وارد زندگی لیلی میشوید تا ببینید چطور میتواند با همسرِ آزارگرش کنار بیاید.
• کتاب نهمین روز از ماه نوامبر اثر دیگری از کالین هوور نویسندهٔ آمریکایی است. هوور در این داستان عاشقانه و متفاوت، به زندگی و عشق فراموشنشدنی یک نویسنده و الهامبخش او پرداخته است. این کتاب داستان دختری هجده ساله است که دوست دارد یک هنرپیشه شود اما آشنا شدن با یک رماننویس برای همیشه زندگیاش را زیرورو میکند.
• کتاب یادِ او رمانی متفاوت از کالین هوور نویسندهٔ آمریکایی است. او در این کتاب به داستان دلخراش و درعینحال امیدوارکنندهٔ زنی پرداخته که سالها در زندان بوده و پس از آزاد شدن حالا میخواهد دوباره دخترش را پس بگیرد. او در این کتاب از رستگاری و آرامش میگوید و میخواهد شروع دوباره را به خوانندگان یاد بدهد.
• کتاب به امید دل بستم رمانی عاشقانه اثر لو آندریا کالوئرت نویسندهٔ آمریکایی است که با نام مستعار لنکالی رمانهایش را منتشر میکند. این کتاب داستان زندگی نوجوانانی است که بهخاطر بیماری در بیمارستان بستری هستند و برای تفریح شروع به دزدی از فروشگاههای بیمارستان میکنند.
کالین هوور که نام اصلیاش مارگارت کالین فنل است در سال 1979 به دنیا آمد و نویسندۀ رمانهای عاشقانۀ نوجوانان و جوانان است. اولین رمانش با نام «بسته شده» را در سال 2011 منتشر کرد. در سال 2012 رمان «ناامید» او در صدر فهرست پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار گرفت. او بسیاری از کتابهایش را ابتدا خودش منتشر میکند و بعد به دست ناشران میسپارد. در سال 2021 در اپلیکیشن تیکتاک با هشتگ BookTok معروف شد و همین هشتگ باعث افزایش محبوبیت او شد. در ژانویۀ 2022 رمان «ما تمامش میکنیم» او در فهرست پرفروشترینهای نیویورک تایمز در رتبۀ اول قرار گرفت. قرار است دنبالۀ این رمان با نام «ما شروعش میکنیم» در سال 2022 منتشر شود که نویسنده آن را از دیدگاه عشق اول لیلی، اتلس کوریگان نوشته است. هوور در تگزاس به دنیا آمد. او در همان تگزاس بزرگ شد و در سال 1998 از دبیرستان فارغالتحصیل شد و در سال 2000 ازدواج کرد و صاحب سه پسر شد. کالین هوور مدرک مددکاری اجتماعیاش را از دانشگاهی در تگزاس گرفت و تا زمانی که حرفۀ نویسندگی را شروع کند به تدریس میپرداخت و در مؤسسۀ مددکاری کار میکرد. اولین رمانش را با «بسته شده» شروع کرد و حتی قصد نداشت آن را منتشر کند اما این رمان را در ژانویه 2012 خودش به چاپ رساند. او این رمان را با الهام از ترانهای نوشت و اشعار این ترانه را نیز در داستانش گنجاند. پس از چند ماه بوکبلاگر مریس بلیک کتابش را خواند و به آن نمرۀ کامل داد و پس از آن دو کتاب اول هوور به سرعت به فروش رفت.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
چنین لحظاتی موجب میشوند از اینکه موی قرمز و پوست روشن دارم، بیزار شوم. وقتی خجالت میکشم، آثارش نه تنها روی گونههایم ظاهر میشود، بلکه کل صورت، بازوها و گردنم قرمز میشود.
دست به سینه میایستم و آرنجهایم را میگیرم. روی پاشنههایم بالا و پایین میروم و میگویم «هنوز نمیدونم. تازه یک ساعت پیش، کلید گرفتم؛ برای همین، هنوز به طراحیش فکر نکردم.»
بازویش را دور کمرم حلقه کرده و بازویم را محکم گرفته است که مبادا بیفتم. مارشال هم فقط کنارم ایستاده که اگر لازم شد، کمک کند. کمی از وزنم را روی مچ پایم میاندازم. درد میگیرد اما قابل تحمل است.
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
ایکاش کتابها رو سانسور نکنیم . اینکار توهین مستقیم به شعور خواننده هاست
شاید خود ما هم توی چنین موقعیتی گرفتار بشیم و واقعا عکسالعملمون چی ممکنه باشه چند نفر میتونن خودشون رو از دست یه مرد جذاب و جراح اما خشن نجات بدن
این کتاب برای بزرگسالانه، شاید نوجوونها هم بتونن اونو بخونن اما احتمالا درکش براشون سخت باشه.