برایم بسوز

(0)

2,700,000ریال

2,430,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
1054

علاقه مندان به این کتاب
6

می‌خواهند کتاب را بخوانند
2

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب برایم بسوز

انتشارات داهی منتشر کرد:
دنیایی را تصور کنید که در آن هرکس قدرتی جادویی دارد. دنیایی که در آن اتفاقات عجیبی رخ می‌دهد. سرنوشت نوادا بیلور پرایم حقیقت جو با سرنوشت کانر تخریبگر گره میخورد تا با یکدیگر افسونگر آتشی که قصد آتش زدن شهر و به دست گرفتن قدرت را دارد به دام بیندازند. در این راه به چه حوادث جالب و خطرناکی برمی خورند؟ در این راه چه افسونگران دیگری به کمکشان می آیند؟
برایم بسوز کتابی است سراسر هیجان با ته مایه های کمدی که نمی گذارد یک لحظه چشم از کتاب بردارید!
این کتاب اولین کتاب از مجموعه رمانهای «میراث پنهان» است.
منتظر جلدهای میخکوب کننده دیگر آن باشید.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب برایم بسوز اثر ایلونا اندروز

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

برایم بسوز از سایت گودریدز امتیاز ۳.۸ از ۵ را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

برایم بسوز از سایت آمازون امتیاز ۴.۷ از ۵ را دریافت کرده است.

معرفی رمان برایم بسوز:

برایم بسوز رمانی فانتزی و عاشقانه اثر ایلونا گوردون و اندرو گوردون است؛ زوج نویسنده‌ای که با همراهی هم داستان‌های فانتزی می‌نویسند و با نام مستعار ایلونا اندروز کتاب‌های خود را منتشر می‌کنند. این رمان جلد اول مجموعهٔ ۶ جلدی «میراث پنهان» است که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد. برایم بسوز داستان نِوادا بِیلور است که با چالش‌برانگیزترین پروندهٔ کارآگاهی خود روبه‌رو می‌شود؛ مأموریتی غیرممکن برای تحویل‌دادن یک پرایم یاغی. در این راه، مَد روگان، یکی دیگر از پرایم‌های قدرتمند هیوستون، با او همراه می‌شود و طی این مسیر ماجراهایی را رقم می‌زنند و مخاطراتی را تجربه می‌کنند.

واکنش‌های جهانی به رمان برایم بسوز: 

«اندروز در خدمت یک جامعهٔ جادویی جدید و متفاوت است. یک دنیای بی‌نظیر، شخصیت‌های فریبنده و داستان‌سرایی قوی، برایم بسوز را تبدیل به یک کتاب فانتزی قدرتمند کرده است. جرقه‌های عاشقانه و یک داستان پُر رمزوراز، این کتاب را تبدیل به یک داستان پر جنب‌وجوش و تأثیرگذار کرده است.» - پابلیشرز ویکلی

«کتاب‌های ایلونا اندروز مطمئناً ارزش خواندن دارند.» - پاتریشیا بریگز، نویسنده

«یک عاشقانهٔ پرهیجان و اکشن بی‌وقفه، ایلونا اندروز یکی از بهترین نویسندگان این ژانر است.» - جنین فراست، نویسنده

«هیجان این کتاب بسیار بالا است. اندروز به طور کامل دنیایی جادویی و امروزی با جزئياتی بسیار جالب و ارزشمند خلق کرده است و حتی نسخه‌هایی از رویدادهای واقعی تاریخ مانند آتش‌سوزی بزرگ شیکاگو را در این کتاب گنجانده است. خوانندگان برای قسمت بعدی آن بسیار هیجان خواهند داشت.» - بوک‌لیست

چرا باید رمان برایم بسوز را بخوانیم؟

برایم بسوز رمانی فانتزی، هیجان‌انگیز و عاشقانه است که داستان پرپیچ‌وخم آن هر کسی که به ماجراهای فانتزی و عاشقانه علاقه‌‌مند باشد را میخکوب خواهد کرد. بنابراین اگر به داستان‌های فانتزی و عاشقانه و دنیاهای جادویی علاقه دارید، خواندن این کتاب متفاوت و زیبا را از دست ندهید.

جملات درخشانی از کتاب برایم بسوز:

«تمام مردها دروغ‌گو هستند؛ تمام‌ زن‌ها هم همین‌طور. من این حقیقت را وقتی دوساله بودم و مادربزرگم گفت اگر دختر خوبی باشم و تکان نخورم،‌ آمپولی که دکتر می‌خواست به من تزریقش کند درد نخواهد داشت فهمیدم. این اولین‌باری بود که مغز جوان من، حس ایجادشدنِ تشویش را در جادویم به تشخیص‌دادن دروغ در دیگران مرتبط کرد. مردم به دلایل مختلفی دروغ می‌گویند: خودشان را نجات دهند؛ از مشکل و دردسر رهایی پیدا کنند؛ به احساسات دیگری لطمه نزنند. افراد فریبکار برای به‌دست‌آوردن آنچه می‌خواهند دروغ می‌‌گویند. خودشیفته‌ها برای بزرگنمایی خود در چشم خودشان و دیگران دروغ می‌گویند. آنان که بیشتر از همه دوستمان دارند، بیشتر از همه دروغ می‌گویند، چراکه زندگی جاده‌ای پردست‌انداز و چاله‌چوله است و آن‌ها می‌خواهند تا جای ممکن، مسیر را برایمان هموار کنند؛ ولی جان راتِگر دروغ گفت چون آدم آشغالی بود. هیچ‌چیزی در ظاهرش نشان نمی‌داد که انسان نفرت‌انگیزی باشد. وقتی پایش را از آسانسور هتل بیرون گذاشت، کاملاً شبیه مردی معقول بود؛ قدبلند و خوش‌اندام. موهای نسبتاً حالت‌دار قهوه‌ای‌رنگی داشت که جوگندمی‌های شقیقه‌اش باعث شده بودند قیافه‌ای جذاب و گیرا داشته باشد.»

«سریع به کناری دویدم. صدای رعدوبرق به پا خاست. درِ شیشه‌ای هتل خرد شد. موج انفجار مرا از زمین بلند کرد. دیدم که صندلی لابی به‌سمتم پرواز می‌کند پس دستانم را بالا بردم و خودم را میان زمین‌وهوا گلوله کردم. شانهٔ راستم محکم به دیوار کوبیده شد. صندلی به گوشهٔ بدنم و صورتم خورد. آخ! کنار خرده‌ریزهای گلدان سرامیکی‌ای که دو ثانیه پیش داخلشان گل بود افتادم و بعد سعی کردم روی پاهایم بلند شوم. دوباره جرقه‌های قرمز زده شدند. او داشت برای راند دوم آماده می‌شد. ممکن است همه فکر کنند که زنی ۵۹ کیلویی در برابر مردی ورزشکار و ۹۰ کیلویی هیچ شانسی ندارد؛ اما این یک دروغ است. فقط لازم است تصمیم به صدمه‌زدن به او بگیری و کارت را انجام دهی. تکه سفال شکسته‌شده و سنگینی را برداشتم و به سمتش پرت کردم. محکم به سینه‌اش خورد و تعادلش را به‌ هم ریخت. به سمتش دویدم و شوکری را از جیبم بیرون کشیدم. او به سمتم چرخید. محکم و سریع به شکمم خورد. اشک چشمانم را پر کرد. به جلو خیز برداشتم و شوکر را به گردنش چسباندم. شوک در اندامش پخش شد. چشمانش گرد و برآمده شدند. لطفاً بی‌هوش شو! لطفاً. دهانش باز مانده بود. جان خشک شد و مثل کندهٔ درختی روی زمین افتاد.»

«برج نامتقارن طراحی‌شدهٔ شرکت تحقیقات بین‌المللی «مونتگومری» در مقابل ساختمان‌های اداری اطراف با باله‌ای به شکل کوسه که از شیشه‌های آبی ساخته شده بود به چشم می‌آمد. یک برج ۲۵ طبقه که با صدها پنجرهٔ لاجوردی کم‌رنگ نور را بازتاب می‌داد. این ساختمان جوری ساخته شده بود که دیگران را با هیبت و شکوه خاندان مونتگومری تحت‌تأثیر قرار دهد. من هم سعی کردم کمی تحت‌تأثیر قرار بگیرم، اما به‌جایش فقط اضطراب گرفتم. از در رد شدم و به‌سمت آسانسور شیشه‌ای راه افتادم، سپس از ردیاب فلزات گذشتم. وقتی تماس گرفتند گفته بودند طبقهٔ هفدهم، بنابراین وارد آسانسور شدم، دکمهٔ شماره ۱۷ را زدم و منتظر شدم تا به طبقهٔ موردنظر برسم. یعنی چی از جونمون می‌خواستن؟ درِ آسانسور به‌سمت فضای گسترده‌ای که میز پذیرش با پایه‌های براق فولاد ضدزنگش در آن خودنمایی می‌کرد باز شد. بین زمین آبی تیرهٔ صیقلی و سقف سفیدرنگ، حداقل هفت‌ونیم متر فاصله بود. قبل از اینکه درهای آسانسور بسته شوند بیرون رفتم. رنگ دیوارها سفید بود اما دیوار عظیم شیشه‌ای لاجوردی که پشت پذیرش بود، نور آفتاب را به رنگ آبی کم‌رنگ درآورده بود. انگار که زیر آب بودیم. همه‌چیز خیلی مدرن، مبتکرانه و کمی بی‌روح بود. حتی ارکیده‌های سفید برفی دور میز هم نتوانسته بودند گرمایی به فضا اضافه کنند.»

دربارهٔ کتاب برایم بسوز‌:

در سال ۱۸۶۳ دانشمندان اروپایی، سرم اُزیریس را کشف کردند که استعدادهای جادویی متنوعی را میان بخشی از مردم بیدار کرد و بدین ترتیب مسیر تاریخ را تغییر دادند. در این زمان، داشتن استعداد جادویی، قدرت، منصب و ثروت به‌همراه داشت و کسانی که فاقد آن بودند، خواهان دستیابی به آن و کسانی که آن را در اختیار داشتند، خواهان حفظش بودند. توانایی جادویی از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شد و خانواده‌هایی که دارای این توانایی بودند، خود را خاندان می‌نامیدند. مانند رتبه‌بندی‌های جادویی، خاندان‌ها در زمینه‌ٔ مقام و ثروت هم جایگاه‌های متفاوتی داشتند و آنان که قدرتمندتر بودند، قلمرویی را کنترل می‌کردند، دارای ارتش شخصی بودند و بر همه‌چیز، از اقتصاد گرفته تا سیاست، تأثیر داشتند. برای شکل‌دهی یک خاندان، یک خانواده باید دست‌کم در سه نسل دارای دو پرایم می‌بودند. در کل پنج نوع کاربر جادویی در دسته‌های ماینور، اِورج، نوتِبِل، سیگنیفیکنت و پرایم در دنیای این داستان وجود دارد که هر کدام میزان جادوی متفاوت (از کم به زیاد) را مشخص می‌کنند. توانایی‌های جادویی هم به سه دستهٔ عنصری، ذهنی و اسرارآمیز طبقه‌بندی شده‌اند.

خلاصهٔ رمان برایم بسوز:

نِوادا بِیلور یک آژانس کارآگاهی کوچک در هیوستونِ تگزاس دارد که دستِ کلاهبرداران و متقلبان را رو می‌کند و مجرمان خُرد را به کمک یک توانایی جادویی منحصربه‌فرد تحت تعقیب قرار می‌دهد. نِوادا می‌تواند با کمک توانایی خود راست‌گویی یا دروغ دیگران را تشخیص بدهد و البته هیچ‌کس در دنیای واقعی از قدرت‌های او خبر ندارد. اما وقتی مجبور می‌شود پرونده‌ای را بپذیرد تا یک پیروتکنیک رادیکال را پیدا کند که می‌تواند گرما و آتش را به میل خود کنترل کند، او می‌داند که دست به کار خطرناکی زده است. برای این‌که چنین کسی را به دست عدالت بسپارد، باید با کسی که از قدرت خطرناک‌تری برخوردار است متحد شود. کانر «مد» روگان، یک جادوگر جنگی سابق و یک تله‌کینتیک و مسئول کشتار جمعی در کشورهای جنگ‌زده و البته عضو یکی از قدرتمندترین خانواده‌های جادوگری در جهان است. برادرزاده‌اش را یک پیرومنیک فراری ربوده است و نِوادا بهترین شانس او برای یافتن هر دوی آن‌هاست. اما برخلاف نِوادا، کانر هیچ اهمیتی برای نظم و قانون اجتماعی قائل نیست و هیچ ابایی از کشتن دشمنانش ندارد. نوادا و کانر با هم راهی این مأموریت خطرناک می‌شوند و ظاهراً سرنوشت تمام خانواده‌های جادویی در دستان این دو نفر است.

اگر از خواندن کتاب برایم بسوز لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

• کتاب عروس اثر الی هیزل وود و داستان اتحاد خطرناک بین عروس خون‌آشام و یک گرگینهٔ آلفا است که تبدیل به عشقی عمیق می‌شود. میزری لارک که تنها دختر قدرتمندترین عضو مجلس خون‌آشام‌های جوب غربی است فراخوانده می‌شود تا اتحاد باستانی صلح میان خون‌آشام‌ها و دشمنان فانی آن‌ها یعنی ورها را حفظ کند و او هم چاره‌ای جز تسلیم‌شدن ندارد و حاضر است برای پس‌گرفتن آن چیزی که مال خودش است، حتی در قلمرو گرگ‌ها هم زندگی کند.

• کتاب دسته چهارم اثر ربکا یاروس نویسندهٔ آمریکایی است. شخصیت اصلی این رمان ویولت است؛ دختری که بسیار ضعیف و کوچک است اما مجبور می‌شود با وجود ترس از ارتفاع و اژدها، به مدرسهٔ پرواز بی‌رحمانه اژدهاسواران بپیوندد. او در حالی که با شیاطین درونی خود مبارزه می‌کند باید با یک جنگ پنهان نیز برای زنده ماندن مبارزه کند و با رقبای خطرناک و مربی مرموز و فریبندهٔ خود روبه‌رو شود.

• کتاب اخگری در خاکستر رمانی فانتزی و عاشقانه اثر صبا طاهر نویسندهٔ‌ آمریکایی است. نویسنده از دختری به نام لایا می‌گوید که برای شورشیان علیه امپراتوری حاکم در ازای نجات جان برادر اسیرش، جاسوسی می‌کند و پسری به نام الایس که در تلاش برای رهایی خود از امپراتوری است. این رمان به صورت اول شخص روایت شده و بین شخصیت‌های لایا و الایس در رفت‌وآمد است.

دربارۀ ایلونا اندروز‌: نویسندهٔ کتاب برایم بسوز

برايم بسوز

ایلونا اندروز، نام مستعار ایلونا گوردون و اندرو گوردون است؛ زن‌وشوهری که با یکدیگر رمان‌های فانتزی و تخیلی می‌نویسند. ایلونا در جماهیر شوروی متولد شد، در نوجوانی به آمریکا آمد و در دانشگاه کارولینای غربی به تحصیل پرداخت. او در این دانشگاه در رشتهٔ بیوشیمی تحصیل کرد و با همسرش هم در همان‌جا آشنا شد؛ آن‌ها دو دختر دارند. این زوج خالق چندین سری داستان و رمان کوتاه هستند و کتاب «برایم بسوز» اولین سری از مجموعه کتاب‌های «میراث پنهان» اثر این زوج است و تاکنون چندین جلد از آن منتشر شده است.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی