

آگاتا کریستی (شب بی پایان)(کارآگاه)
مايكل روجرز كه راننده تاكسي است، از عمارتي قديمي متعلق به دوره ويكتوريا به نام تاورز كه به مزايده گذاشته شده، ديدن ميكند. چيزي كه براي او جالب است و مجذوبش شده، نه خود عمارت كه زمينهاي اطراف آن است كه "كوليآباد" نام دارد و بين مردم شايع است كه كوليها آن را نفرين كردهاند. مايكل بياعتنا به اين هشدارها آرزو ميكند كه كاش عمارت تاورز متعلق او ميبود. او عاقبت با دختر زيبايي به اسم الي گودمن آشنا ميشود كه وارث ثروت هنگفتي شده و مقل خود مايكل به كوليآباد علاقه نشان ميدهد. مايكل و الي خيلي زود عاشق هم ميشوند و ازدواج ميكنند، مدت كوتاهي بعد از آن، كوليآباد را ميخرند و معمار برجستهاي به اسم سانتونيكس را استخدام ميكنند تا در كوليآباد براي آنها عمارتي رويايي بسازد. اما با تحريك حسادت بقيه و وقوع اتفاقاتي كه در ظاهر نتيجه نفريني است كه پشت سر كوليآباد وجود دارد، اين زندگي رويايي عاقبت شومي پيدا ميكند.
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













