به سوی نقدی بر عقل سیاسی

انتشارات شب خيز منتشر کرد:

مي‌دانم، عنوان اين سخنراني گزافه آميز به نظر مي‌رسد. ولي دليل آن دقيقا همان توجيه خودش است. از قرن نوزدهم، تفکر غربي هرگز وظيفه‌ي نقد نقش عقل _ يا فقدان عقل _ در ساختارهاي سياسي را فرو نگذاشته است. بنابراين، کاملا نابجاست که يک بار ديگر پروژه اي به اين گستردگي را در پيش بگيريم. با اين حال، کوشش‌هاي فراوان پيشين گواهي بر اين امرند که هر اقدام جديدي کما بيش همان قدر کامياب مي‌تواند بود که اقدامات سابق _ و در هر حال، همان قدري نيز ممکن است از بخت و اقبال برخوردار باشد... نقش فلسفه از زمان کانت اين بوده که نگذارد عقل از حدود آن چه در تجربه داده مي‌شود فراتر رود؛ ولي از همين زمان _ يعني از زمان رشد دولت‌هاي مدرن و مديريت سياسي جامعه_ نقش فلسفه اين بوده که مراقب قدرت‌هاي افراطي عقلانيت سياسي نيز باشد _ که بيش تر عبارت است از اميد به يک زندگي نويد بخش. هر کسي از اين واقعيت‌هاي پيش پا افتاده آگاه است. ولي اين پيش پا افتادگي به اين معني نيست که چنين واقعياتي وجود ندارد.

فروشگاه اينترنتي سي بوک