وصله ناجور

وصله‌ی ناجور از سایت گودریدز امتیاز ۴.۱ از ۵ را دریافت کرده است.

وصله‌ی ناجور از سایت آمازون امتیاز ۴.۷ از ۵ را دریافت کرده است.

وصله‌ی ناجور اثر تاد رُز متخصص در ذهن، مغز و آموزش و همچنین مدرس رشتهٔ علوم اعصاب آموزشی در دانشگاه هاروارد است. این کتاب در سال ۲۰۱۳ منتشر شد و تاد رُز در این کتاب، خاطرات دوران کودکی تا نوجوانی پُرتلاطم خود در دوران تحصیل را بازگو می‌کند و فصل‌های پایانی کتاب تبدیل به یک مانیفست شده و رُز خواستار تغییر سیستم آموزشی ایالات متحده می‌شود به سیستمی‌ که تغییرپذیری یادگیری طبیعی دانش‌آموزان را در نظر می‌گیرد. رُز روایت خود را با یافته‌های مرتبط از تحقیقات ذهن و علوم‌شناختی ارائه کرده است و امید دارد که انقلابی در یادگیری رخ دهد تا بتوان آینده را تغییر داد.

«سفر تاد رُز از ترک دبیرستان تا رسیدن به استادی دانشگاه هاروارد، یک داستان موفقیت‌آمیز خوشایند است. داستانی که باعث می‌شود همه‌جا به دنبال وصله‌های ناجور بگردیم.» - دیوید فینچ، نویسندهٔ پرفروش نیویورک تایمز

«داستانی متقاعدکننده از سفر تاد رُز و تبدیل او از پسری مشکل‌ساز به محقق و آموزگاری بسیار موفق. تاد در کتاب وصله‌ی ناجور یافته‌های تحقیقاتی جذاب و به یادماندنی را در مورد آنچه که می‌تواند به افراد مبتلا به کمبود توجه و چالش‌های عاطفی و اجتماعی کمک کند، ارائه کرده است. والدین، آموزگاران و بچه‌ها در اینجا هم داستانی قدرتمند خواهند داشت و هم گام‌های خاصی را برای بهود زندگی پیدا خواهند کرد.» - مارتا مینو، نویسنده

«ذهن (در حقیقت) چیز وحشتناکی است که در سیستم آموزشی به هدر می‌رود! این گزارش شخصی و نزدیک به‌طور جدی والدین و نوجوانان بی‌شماری را مخاطب قرار داده است و امید و راهنمایی‌های عملی تازه‌ای را به دنیا ارائه می‌کند.» - چارلز فادل، نویسندهٔ مهارت‌های قرن بیست و یکم

«در وصله‌ی ناجور، تاد رُز خواننده را به سفر سخت خود در سیستم آموزشی می‌برد، سفری پُر دست‌انداز، گاهی دردناک، گاهی شاد اما همیشه روشنگر. او به عنوان یک دانش‌آموز و یک محقق سیستم مدرسه را با نگاهی تیز و قلمی تیزتر مورد انتقاد قرار داده است.» - لری روزنستاک، مدیرعامل و بنیانگذار شرکت های تِک

«کتاب تاد رُز با عنوان وصله‌ی ناجور که در امتداد همان زنجیرهٔ استویز جابز، والتر آیزاکسون و آثار دیوید بروکس و دیگران قرار داده می‌شود، موفق شده است روایتی عمیقاً شخصی را به تصویر بکشد که مراحل رشد انسان‌هایی را نشان بدهد که اغلب والدین را به اشتباه انداخته‌اند و در عین‌حال کاملاً مشخص هستند و به شما برای بزرگ‌شدن و تبدیل‌شدن کودک‌تان به یک بزرگسال استثنایی کمک خواهد کرد.» - دکتر کریس هاوارد، رئیس کالج همپدن

«هر روز صبح، هزاران کودک آمریکایی از ترس قلدری و بی‌حوصلگی از رفتن به مدرسه امتناع می‌ورزند یا وحشت دارند. کتاب وصله‌ی ناجور با داستان‌های تکان‌دهنده‌اش، بینش‌های عاقلانه و نکات مفیدی را برای رسیدن به آینده‌ای مهربان‌تر و بهتر نشان می‌دهد.» - مالی رینگوالد

حس می‌کنید که فرزندتان بسیار بازیگوش است؟ در مدرسه دردسر ایجاد می‌کند و علاقه‌ای به تحصیل ندارد؟ فکر می‌کنید فرزندتان با چنین وضعیتی آینده‌ای نخواهد داشت؟ تاد رُز در این کتاب افکار وچالش‌های قدیمی در مورد کودکان را به چالش کشیده است. این کتاب هم برای آموزگاران و هم والدینی نوشته شده که مایل به درک زیست‌شناسی زیربنای اِ‌ی‌دی‌اِچ‌دی هستند. خواندن این کتاب برای هر کسی که به دنبال درک بهتر چگونگی تأثیر طبیعت، تربیت، زمان و شانس بر ماست بسیار ضروری است.

«در اولین صبح رفتن به مهدکودک، مادرم، زنی موطلایی با چشمان آبی روشن که به‌ندرت احساساتش را پنهان می‌کرد، به همه‌ی مادران دیگری که بچه‌هایشان را دم درِ مدرسه رها می‌کردند نگاه کرد و از این نکته که فقط خودش لبخند به لب داشت متعجب شد. «در اختیار شماست!» این اولین حرف او به مربی جدیدم بود. آیا می‌شود او را سرزنش کنم؟ در پنج‌سالگی، من بزرگ‌ترین بچه از سه فرزند او بودم که در نهایت پنج تا می‌شدند و او زود متوجه شد که بیشتر بچه‌ها مثل من نیستند. از اولین شبی که من را از زایشگاه به خانه آوردند، دردسرساز بودم. در طول دو سال اول زندگی‌ام، حتی یک شب هم نخوابیده بودم، عادتی عذاب‌آور برای والدینم که ‌به‌محض اینکه از تختم بزرگ‌تر شدم، با راه‌رفتن در خواب، تصادف با وسایل در تاریکی و گاهی اوقات ادرارکردن در کمد اتاق‌خوابم آن را تشدید کردم. کم‌کم کارکنان بخش فوریت‌های بیمارستان محلی برایم چهره‌هایی آشنا شدند. اگر به‌خاطر تب‌های مرموز بستری‌ام نمی‌کردند (که سه نمونه از آن‌ها قبل از سه‌سالگی به تشنج‌های خفیف منجر شد)، فقط به‌این دلیل بود که خودم را با سر به دیوار می‌کوبیدم. عکس‌های کمی از آن دوران دارم که صورتم در آن‌ها کبود یا خراشیده نباشد. به کودکی لاغر با سری بزرگ تبدیل شدم (پدرم من را «یک کله‌ی دست‌وپادار» توصیف می‌کرد) که توان عجیب و بی‌پایانی داشت. در هیچ تخت یا گهواره‌ای جای نمی‌گرفتم و از زمانی که اولین کفشم را گرفتم، آن‌ها را با سرعت سرسام‌آوری پوشیدم.»

«سال‌ها بعد، به‌عنوان محقق که درباره‌ی سازوکار یادگیری مطالعه می‌کرد متوجه شدم که آن روز در مدرسه، از چه مزیت مؤثری بهره‌مند شدم. فقط جریان انتظارات معلمانم من را به عظمت می‌رساند؛ البته اگر خلاف آن جریان شنا نمی‌کردم. در دهه‌های اخیر، دانشمندان شواهد زیادی ارائه کرده‌‌اند که نشان می‌دهد بینش معروف هملت مبنی‌براینکه «هیچ چیزِ خوب یا بدی وجود ندارد؛ بلکه فکر کردن است که آن را چنین می‌کند» درباره‌ی قدرت بالقوه‌ی دگرگون‌کننده‌ی انتظارهای دیگران از شما هم گفته می‌شود. به‌ويژه رابرت روزنتالِ روان‌شناس شواهد قانع‌کننده‌ای از این پدیده ارائه کرده که امروزه گاهی به آن «اثر روزنتال» گفته می‌شود. او مثل اغلب دانشمندان، تحقیقاتش را با موش‌ها شروع کرد. در تحقیقی که نتایجش در سال ۱۹۶۳ منتشر شد، روزنتال که در آن زمان استاد دانشگاه هاروارد بود، چند موش آزمایشگاهی را به گروهی از دانشجویانش داد و به‌دروغ به آن‌ها گفت این موش‌ها به‌لحاظ نژادی هوش زیادی دارند. سپس گروه تصادفی دیگری از موش‌ها را به گروه دیگری از دانشجویان اختصاص داد و باز هم به‌دروغ گفت که آن موش‌ها به‌لحاظ نژادی خرفت هستند. دانشجویان هر دو گروه موش‌های خود را برای انجام کارهایی معمولی مثل عبور از هزارتو آموزش دادند و در نهایت، همان‌طور که روزنتال انتظار داشت، دانشجویانی که موش‌های ظاهراً باهوش‌تری به آن‌ها اختصاص داده شده بود، زمان یادگیری بسیار سریع‌تری برای موش‌هایشان گزارش کردند.»

«همان‌طور که تحقیقات روزافزون نشان داده‌اند، محیط کلاسی من نه‌فقط برای تمایلات زیست‌شناختی‌ام، بلکه برای جنسیتم مناسب نبود و با من هم‌خوانی بدی داشت؛ البته که مدرسه به‌هیچ‌وجه برای دختران هم مکان محبوبی نیست و همچنان به خیلی از مسائل جنسیتی در مدرسه باید توجه شود تا دختران بتوانند به ظرفیت کامل خود دست یابند. در عین حال، آن‌طور که معلوم است، برای پسران مدرسه‌رو بسیار بیشتر احتمال دارد که به‌علت تفاوت در توجه و یادگیری، تحت درمان دارویی قرار بگیرند و به‌دلیل رفتار نامناسب تحت‌فشار باشند یا تنبیه شوند. از دهه‌ی ۱۹۸۰ پسران در خواندن، نوشتن، نمره‌ها و انگیزه‌ی کلی از دختران عقب‌تر بوده‌اند و این موضوع تأثیرات جدی و فزاینده‌ای در ظرفیت درآمدی آن‌ها در آینده داشته است. یکی از گزارش‌های اخیر، پیش‌بینی کرده که در سال ۲۰۱۹ مردان کمتر از ۴۰درصد از دیپلم‌های مدارس عالی را در امریکا دریافت خواهند کرد که در سال ۱۹۶۶ این رقم ۶۱درصد بوده است. بنابراین تا زمانی که وارد کلاس هفتم شدم، دو ضعف در پرونده‌ام ثبت شده بود: اول اینکه تشخیص داده شد به نقص‌توجه / بیش‌فعالی مبتلا هستم و دوم اینکه پسر بودم.»

در کلاس هفتم تاد رُز برای چندمین بار به دلیل پرتاب شش بمب بدبو به سمت تخته‌ سیاهِ کلاس ـ جایی که معلم هنرش پست به کلاس ایستاده بود ـ تعلیق شد. در هجده سالگی، او دبیرستان را رها کرده بود و قفسه‌های یک فروشگاه بزرگ را با دستمزد ساعتی ۴.۲۵ دلار در ساعت مرتب می‌کرد. امروزه اما رُز یکی از اعضای هیئت علمی دانشکدهٔ تحصیلات تکمیلی هاروارد است. کتاب وصله‌ی ناجورِ این نویسنده، مبارزات میلیون‌ها کودک خردسال را نشان می‌دهد و والدین و آموزگاران ناامید آن‌ها، که همگی گرفتار یک سیستم آموزشی اندازه‌گیری شده‌اند که نمی‌تواند نیازهای یک دانش‌آموز را به عنوان یک فرد تأمین کند. رُز سفر باورنکردنی خود را از دوران کودکی پریشانش تا رسیدن به هاروارد در این کتاب به اشتراک گذاشته است و با یکپارچه‌سازی تحقیقات پیشرفته در علوم اعصاب و روان‌شناسی به همراه پیشرفت‌هایی در زمینهٔ آموزش، نقشه‌ای برای والدین و مربیان کودکانی که قربانیان سیستم مدارس قدیمی آمریکا هستند، ترسیم کند. با ترکیبی متمایز از شوخ‌طبعی، فروتنی و توصیه‌های علمی برای پرورش کودکانی که مناسب مدارس معمولی نیستند، کتاب وصله‌ی ناجور تبدیل به یک کتاب متفاوت شده است و بینشی پیشگامانه در این مورد ارائه می‌دهد که ما چگونه می‌توانیم از همهٔ دانش‌آموزان کلاس‌های خود حمایت کنید، بیشترین بهره را از امکانات ببریم و نشان می‌دهد که چرا بسیاری از کسانی که امروزه مدرسه را ترک می‌کنند، می‌تواند مبتکران فردا باشند.

فصل یکم: آینده‌ی روشن من
فصل دوم: مجرم باهوش
فصل سوم: چرا موقعیت‌ها مهم هستند
فصل چهارم: مطرود
فصل پنجم: هم‌رنگ‌شدن و ترک تحصیل
فصل ششم: عدالت اجتماعی
فصل هفتم: چرخش
فصل هشتم: خوب شکست‌خوردن
گفتار پایانی: ایجاد بسترهایی جدید برای یادگیری

• کتاب توهمات جمعی اثر دیگری از تاد رُز متخصص ذهن، مغز و آموزش است. نویسنده با تکیه بر تحقیقات پیشرفتهٔ علوم اعصاب و روانشناسی اجتماعی در این کتاب از ایدهٔ سوگیری انطباق گفته است و به شما نشان می‌دهد چگونه جمع و نیاز به پذیرفته‌شدن در اجتماع یا گروه‌ها، بر تصمیم‌گیر‌ی‌ها و مفروضات ما تأثیر می‌گذارد و این‌که چگونه بسیاری از تفکرات ما از مفروضات نادرست ناشی می‌شود و چگونه این مفروضات، تصمیمات ما را به سمت بهترشدن یا بدترشدن سوق می‌دهند. 

• کتاب اسب سیاه اثری از تاد رُز و اُگی اُگاس دو متخصص حرفه‌ای است که در آن به مطالعۀ داستان زنان و مردانی پرداخته‌اند که هیچ‌کسی امیدی به آنها نداشت اما در زندگی به موفقیت چشمگیری رسیده‌اند. کتاب اسب سیاه داستان رسیدن به موفقیت و کامیابی است اما از مسیری کاملاً متفاوت از آنچه همه به ما می‌گویند.